تاریخ : پنج شنبه, ۱۳ اردیبهشت , ۱۴۰۳ Thursday, 2 May , 2024
کد شما در این بخش
3

 شناخت هنر در جامعه

  • کد خبر : 76342
  • ۰۲ بهمن ۱۴۰۲ - ۱۴:۵۳
 شناخت هنر در جامعه
دکتر سید حسین آقا سید مرتضی تاکید کرد:هنر شکل ویژه ای از شناخت حسی قابل انتقال است ، و شناخت یک موضوع به طور کلی دو مرحله پیوسته تحلیلی و ترکیبی را در ذهن طی می کند.

نبض جامعه  ،در مرحله نخست شیی یا پدیده یا موضوع خارجی در انعکاس خود بر ذهن به پاره ای تصاویر ذهنی تجزیه می شود و در مرحله دوم، که مرحله ترکیب است این تصاویر به هم می پیوندند و کل واحدی را می سازند که تصور نهایی ما از شیی است و به طور نسبی قابل انطباق بر آن می باشد.
می دانیم که جامعه‌شناسی علمی کمیت‌گراست که به مطالعه‌ اجتماع و نظام‌های انسانی و همچنین روابط افراد با یکدیگر، جامعه، نهادها و ساختارهای اجتماعی می‌پردازد.
هنر یک فعالیت اجتماعی است و هدف جامعه شناسی هنر ، شناخت ماهیت پدیده تجربه های هنری است.
هنر، تابع عوامل اجتماعی است، اما عناصر هنری قابل تعریف با عبارات جامعه شناختی نیست.
اگر هنر را در چهارچوب ارتباطی بررسی کنیم، کار جامعه شناسی هنر هم هنرمند، هم زمینه و شکل اثر و هم مخاطب اثر هنری را در بر می گیرد و جامعه شناس هنر به کل این مسائل می پردازد.
آفرینش هنری و پویایی اجتماعی عمیقاً در هم‌تنیده‌اند و میان هنر و جامعه دو رویکرد اصلی بازتابی و شکل دهی وجود دارد، که بر اساس رویکرد بازتابی هنر آیینه ای است که جامعه و شرایط آن را بازگو می کند هر چند این آیینه الزاماً مبین تمامی واقعیت نیست.
از سوی دیگر در رویکرد شکل دهی این هنر است که با آفرینش خود جامعه را تحت تأثیر قرار می دهد.
تاثیر این دو رویکرد، هیچ کدام قابل انکار نیست و به یکدیگر پیوند خورده اند و اتخاذ یکی از و طرد دیگری می تواند به نگرش تک بعدی بیانجامد.
زیرا معمولاً آثار هنری ضمن اینکه بر بستر جامعه شکل می گیرند و از آن اثر می پذیرند، به نوبه خود بر آن اثر نیز می گذارند.
از این رو با توجه به اهمیت موضوع؛ جامعه‌شناسی هنر که از شاخه‌ های علوم اجتماعی و در واقع دانشی دو وجهی است پا به عرصه میدان گذاشته است.
جامعه شناسی هنر، به بررسی ارتباط متقابل جامعه می پردازد. اگر هنر را در چهارچوب ارتباطی بررسی کنیم، کار جامعه شناسی هنر هم هنرمند، هم زمینه و شکل اثر و هم مخاطب اثر هنری را در بر می گرد.
در پرداختن به مباحث جامعه‌شناختی هنر‌ می‌توان از دو دسته از نظریه‌پردازان و اندیشمندان در این باب سخن به میان آورد. یکی اندیشمندان کلاسیک جامعه‌شناسی و دیگری جامعه‌شناسان معاصر.
از میان جامعه‌شناسان کلاسیک‌ می‌توان به آراء و نظریات وبر و مارکس اشاره کرد. فوکو و بوردیو نیز از مهم‌ترین جامعه‌شناسان معاصر به‌شمار‌ می‌آیند و آراء و نظریات آن‌ها در جامعه‌شناسی هنر بسیار مطرح است.
گذشته از تعارض‌های بین رشته‌ای، خود جامعه‌شناسان از لحاظ نگرش‌های‌شان به جامعه، عوامل اجتماعی و فرایندهای اجتماعی، با یکدیگر اتفاق‌نظر ندارند.
لازم نیست که در این‌جا اختلاف نظرهای بسیاری را مطرح یا تحلیل کنیم که مکاتب مختلف تفکر جامعه‌شناختی را از یکدیگر جدا می‌کنند، فقط شاید مفید باشد که بدانیم چرا جامعه‌شناسی هنر تا همین اواخر، نه در علوم اجتماعی جایگاه مطلوبی داشته است و نه در رشته‌های مرتبط با علوم انسانی.
احتمالاً فقدان اتفاق‌نظر درباره‌ی هنر یکی از موانع مطالعات جامعه ‌شناختی درباره‌ی هنرها بوده، ولی در عین حال فرصت‌هایی را برای رشد و گسترش زمینه‌ای فکری و نظری فراآورده است.
فقدان فوق، پژوهندگان علوم انسانی و علوم اجتماعی را واداشته است که تصورات‌شان را درباره‌ زیباشناسی بازسنجی کنند، امری که می‌تواند در شرایط مطلوب به نظریه‌پردازی‌های نوآورانه‌ای منتهی شود.
در جامعه‌شناسی هنر چگونگی پدید آمدن هنر در گروه‌های مختلف انسانی، همکاری‌ و کنش های متقابل و همچنین کاربرد هنر در جامعه و نقش و جایگاه آن در زندگی آن‌ها بررسی می شود.
جامعه‏ شناسی هنر باید متناسب با رشته های تخصصی هنر دسته بندی شود. چرا که این موضوع بررسی بازتاب‏ هایی است که پس از ارائه اثر هنری در جامعه مشاهده می‏شود.
جامعه‏ شناسی هنر بررسی و کشف رابطه بین اثر هنری، ذهن هنرمند و چگونگی پذیرش یا بازتاب‏های آن در جامعه است. اهمیت هیچ ‌یک از این عناصر (اثر هنری، هنرمند، مخاطب) را نمی‌توان انکار کرد، اما باید گفت، آن‌چه بیش‌ از هرچیز اهمیت دارد،«ارتباط»بین این عناصر است؛ شبکه پیچیده روابط سیاسی،اقتصادی و اجتماعی میان آن‌ها که‌ «دنیای هنر»را می‌سازند.
مرزهای این رشته نزدیکی بسیار با دیگر رشته ها دارد. رشته های سنتی چون تاریخ هنر ، نقد هنری، زیبا شناسی و همچنین تاریخ، مردم شناسی، روان شناسی، اقتصاد و حقوق می باشد.
هنرمند تجربه‏های اجتماعی را با بینش تخیلی خود نسبت به عصر و زمانه اعلام می‏کند اما یگانگی اثر هنری بدین معنا نیست که هنر موجودیت مستقلی از جامعه دارد بلکه هر کدام با درجه ای از فعالیت روحی بر عناصر جامعه منطبق هستند و شبکه پیچیده روابط انسانی و گروه های اجتماعی را در بر می گیرد.

یک کار اصیل هنری نمی تواند توجیه کننده هیچ فعالیت دیگری غیر از خودش باشد. اثر هنری باید فارغ از هر گونه ملاحظه مالی، ایدئولوژیک و سیاسی باشد که پس از خلق می توان ریشه های اجتماعی، سیاسی و فرهنگی زمانه را در آن یافت.
نهایتا، اگر تعریف جامعه شناسی از طریق هنر را بپذیریم که جامعه شناسی علمی است که به مطالعه جامعه، روابط اجتماعی، پدیده های اجتماعی، نهادهای اجتماعی و فرهنگ می پردازد، در این صورت می توانیم از طریق هنر نیز به مطالعه جامعه و هنر بپر دازیم.

دکتر سید حسین آقا سید مرتضی؛

  عضو هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی

لینک کوتاه : https://www.nabzejame.ir/?p=76342

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.